چشمک ستاره ها،لالایی ها،زمزمه شون،خوندن یک عزل از سرزمین فرشته ها،همشون پر می
کنند تنهایی شبونه مو،سر راه من پر از دسته گلای پرپره.دسته گلای عشقی که تو این زمونه
بی بره...
دسته گلای پرپر و عاشقای بی یاور و ستاره های بی پناه
رفیق راه من شدن تو این حضیض راه راه...
خداوندا!
این دل شکسته را جز دستهای مهربان تو درمانی نیست و این دست بسته را جز از ابر
احسان تو بارانی،نه.
خدایا!
این قامت خمیده جز به شوق دیدار تو راست نمی شود و این تنهای غریب جز در خانه ی
تو هر آنچه خواست نمی شود.
خدای من!
این دانه ی به خاک نشسته را بی آب و آفتاب تو کجا سر ٍ شکفتن هست و این غریب و
خسته را بی ماهتاب لطف تو کی پای رفتن؟